بسم الله الرحمن الرحیم.
پای یکی از پست های طبق معمول، جذابِ خواهر خاطره ای زنده شد.
آنجا "کامنت" شد و متعاقباً اینجا "پست".
اگر این صفحه هنوز خوانندگانی دارد لطفا خیلی عمییییییییییق نشوند چون اصلاً سیاسی نیست:
دوستی می گفت: همه چیت خوبههاااا... فقط "آستینچه" که می زنی احساس غربت می کنم!
ما می گوییم ساق دست. سعی کردم آستین های مانتوم بالا نرود... آستینچه هم نزنم تا رفیق تر باشیم...
بعدها گفت: چادر را نمی فهمد... خط کشی خانومی آقایی را درک نمی کند... محدودیت های کذایی ام را نمی پسندد...
فهمیدم او کلاً با خود "من" احساس غربت می کند و اگر این "من" کلاً عوض نشود، رفیق تر نمی شویم.
آستینچه هایم را برداشتم وپوشیدمشان!...
- ۲ نقد
- ۱۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۳۰